کد مطلب:328148 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:429

سوره اعراف، آیات 79 - 73
و الی ثمود اخاهم صالحا قال یاقوم اعبدوا الله ما لكم من اله غیره قد جاءتكم بینه من ربكم هذه ناقه الله لكم آیه فذروها تاكل فی ارض الله و لا تمسوها بسوء فیاخذكم عذاب الیم (73)

و اذكروا اذ جعلكم خلفاء من بعد عاد و بواكم فی الارض تتخذون من سهولها قصورا و تنحتون الجبال بیوتا فاذكروا آلاء الله و لا تعثوا فی الارض مفسدین (74)

قال الملا الذین استكبروا من قومه للذین استضعفوا لمن امن منهم اتعلمون ان صالحا مرسل من ربه قالوا انا بما ارسل به مؤ منون (75)

قال الذین استكبروا انا بالذی امنتم به كفرون (76)

فعقروا الناقه و عتوا عن امر ربهم و قالوا یا صالح ائتنا بما تعدنا ان كنت من المرسلین (77)

فاخذتهم الرجفه فاصبحوا فی دارهم جاثمین (78)

فتولی عنهم و قال یاقوم لقد ابلغتكم رساله ربی و نصحت لكم و لكن لا تحبون الناصحین (79)





ترجمه آیات

و به سوی قوم ثمود، برادرشان صالح را(فرستادیم ) گفت : ای قوم ! خدای یگانه را كه جز او خدایی ندارید بپرستید، كه شما را از پروردگارتان حجتی آمد، این شتر خدا است كه معجزه ای برای شما است ، بگذاریدش تا در زمین خدا چرا كند، و زنهار! به آن آسیب مرسانید كه به عذابی دردناك دچار شوید (73)

به یاد آرید زمانی را كه خداوند پس از قوم عاد شما را جانشین آنان كرد

و در این سرزمین جایتان داد، و اینك در دشتهای آن كوشك ها می سازید، و از كوه ها خانه ها می تراشید، به یاد آرید نعمت های خدا را و در این سرزمین فساد نینگیزید. (74)

بزرگان قومش كه گردنكشی كرده بودند به كسانی كه زبون به شمار می رفتند، (یعنی ) به آنهایی كه مؤ من شده بودند گفتند: شما چه می دانید كه صالح پیغمبر پروردگار خویش است ؟ گفتند: ما به آیینی كه وی را به ابلاغ آن فرستاده اند مؤ منیم (75)

كسانی كه گردنكشی كرده بودند گفتند: ما آیینی را كه شما بدان گرویده اید منكریم (76)

پس شتر را بكشتند و از فرمان پروردگار خویش سرپیچیدند، و گفتند: ای صالح اگر تو پیغمبری عذابی را كه به ما وعده می دهی بیار (77)

پس دچار زلزله شده و در خانه های خویش بی جان شدند (78)

آنگاه صالح از آنان دور شد و گفت : ای قوم ! من پیغام پروردگار خویش را رسانیدم و به شما خیرخواهی كردم ، ولی شما خیرخواهان را دوست نمی دارید (79)

بیان آیات

بیان آیات مربوط به رسالت صالح (علیه السلام ) و داستان ناقه





و الی ثمود اخاهم صالحا...





ثمود یكی از امت های قدیمی عرب بوده كه در سرزمین یمن در احقاف می زیسته اند، و خداوند متعال شخصی از خود آنان را به نام (صالح ) در میانشان مبعوث نمود. صالح (علیه السلام ) قوم خود را كه مانند قوم نوح و هود مردمی بت پرست بودند به دین توحید دعوت نمود و فرمود: (یا قوم اعبدوا الله ما لكم من اله غیره ).

(قد جاءتكم بینه من ربكم ) - یعنی برای شما شاهدی كه شهادتش قطعی است آمد.

(هذه ناقه الله لكم آیه ) - این جمله بینه ای را كه در جمله قبل بود بیان می كند و مقصود از (ناقه ) همان ماده شتری است كه خداوند آن را به عنوان معجزه برای نبوت صالح از شكم كوه بیرون آورد، و به همین عنایت بود كه آن را ناقه خدا نامید.

(فذروها تاكل فی ارض الله ...) - استعمال لفظ (فاء)، تفریع را می رساند، و چنین می فهماند كه چون ناقه مذكور، ناقه خدا است پس بگذارید تا در زمین خدا بچرد. و این تعبیر یعنی به كار بردن لفظ (فاء) خالی از تشدید هم نیست ، هم آن تفریع را می رساند و هم زمینه را برای ذكر عذاب كه به مقتضای آیه (و لكل امه رسول فاذا جاء رسولهم قضی بینهم بالقسط و هم لا یظلمون ) حساب هر پیغمبری را با امتش تصفیه می كند، آماده می سازد.

آیه شریفه ، مخصوصا جمله (فی ارض الله ) بطور تلویح می فهماند كه قوم صالح ، از آزاد گذاشتن ناقه در چریدن و گردش كردن ، اكراه داشتند و گویا این معنا بر آنان گران می آمده و نمی خواستند زیر بار آن بروند، لذا توصیه كرده كه از آزادی آن جلوگیری نكنند، و تهدید فرموده كه اگر آسیبی به آن رسانیده ، یا آن را بكشند به عذاب دردناكی دچار می شوند.





و اذكروا اذ جعلكم خلفاء من بعد عاد...





صالح در این جمله قوم خود را به تذكر و یاد آوردن نعمت های خدا دعوت می كند، همچنانكه هود قوم عاد را به آن دعوت می نمود. و از جمله نعمت هایی كه به یاد آنان می آورد این است كه خداوند آنان را جانشین قوم عاد و سایر امت های گذشت ه قرار داده و در زمین مكنتشان داده ، و اینك قسمت های جلگه زمین و همچنین كوهستانی آن را اشغال نموده و در آن خانه و آبادی به وجود آورده اند، آنگاه تمامی نعمت ها را در جمله (فاذكروا آلاء الله ) خلاصه می كند، و با به كار بردن لفظ (فاء) كه برای تفریع است ، مغایرت آن را با جملات قبل می رساند، و گویا پس از اینكه فرمود: نعمت های خدا را به یاد بیاورید، و تعدادی از آن نعمت ها را بر شمرد، برای بار دوم فرمود: با این همه نعمت ها كه خداوند در دسترس شما قرار داده ، جا دارد كه آن نعمت ها را به یاد بیاورید.

(و لا تعثوا فی الارض مفسدین ) - این جمله عطف بر جمله (فاذكروا) و لازمه آن است ، و ماده (عثی ) هم به معنای فساد تفسیر شده ، و هم به معنای اضطراب و مبالغه آمده است . راغب در مفردات می گوید: (عیث و عثی ) با اینكه دو ماده هستند از جهت معنا به هم نزدیك هستند، مانند (جذب و جبذ)، چیزی كه هست ماده (عیث ) بیشتر در فسادهایی گفته می شود كه محسوس باشد، به خلاف ماده (عثی ) كه بیشتر در فسادهای معنوی و غیر حسی به كار برده می شود، مانند آیه (و لا تعثوا فی الارض مفسدین ).

فقط مستضعفین از قوم صالح به وی ایمان آورده بودند





قال الملا الذین استكبروا من قومه للذین استضعفوا لمن آمن منهم ...





جمله (للذین استضعفوا) را با جمله (لمن آمن منهم ) تفسیر كرد تا دلالت كند بر اینكه مستضعفین از قوم صالح ، مؤ منین آن قوم بودند، و خلاصه ، تنها مستضعفین به وی ایمان آورده بودند.

(فعقروا الناقه و عتوا عن امر ربهم ...) - (عقر نخله ) به معنای بریدن آن از بیخ است ، و (عقر ناقه ) به معنای نحر آن است ، و به معنای بریدن دست و پای آن نیز آمده .

و (عتو) به معنای تمرد و سرپیچی است . و در این آیه از آنجایی كه با لفظ (عن ) متعدی شده ، متضمن سرپیچی از روی استكبار است . معنای بقیه جملات این دو آیه روشن است ، و احتیاج به توضیح ندارد.





فاخذتهم الرجفه فاصبحوا فی دارهم جاثمین ...





(رجفه ) به معنای لرزیدن و اضطراب شدید است ، مانند زلزله در زمین و تلاطم در دریا. و (جثوم ) در انسان و پرندگان مانند به سینه در افتادن شتر است .

در آیات مورد بحث عذابی را كه قوم صالح با آن به هلاك ت رسیده اند، (رجفه ) خوانده و در آیه (67) سوره هود آن را (صیحه ) و در آیه (فاخذتهم صاعقه العذاب الهون ) آن را (صاعقه ) نامیده است . و این بدان علت است كه نوعا صاعقه های آسمانی بدون صیحه و صدای هولناك و نیز بدون رجفه و زلزله نیست ، چون معمولا اینگونه صاعقه ها باعث اهتزاز جو می شود، و اهتزاز جوی نیز وقتی به زمین می رسد باعث لرزیدن زمین شده ، ایجاد زلزله می كند. ممكن هم هست گفته شود وجه تسمیه (صاعقه ) به (رجفه ) این است كه صاعقه باعث تكان خوردن دلها و لرزیدن اندام آدمی است .

این آیه تنها دلالت دارد بر اینكه این عذاب كه مقصود از آن استیصال و انقراض آن قوم بوده ، اثر كفر و ظلمی بوده است كه نسبت به آیات خدا روا می داشتند، و اما اینكه این عذاب چگونه بوجود آمده ، آیه شریفه متعرض آن نیست .